جدول جو
جدول جو

معنی کله درازی - جستجوی لغت در جدول جو

کله درازی(کَلْ لَ / لِ دَ)
غوغا و هنگامه و فتنه و فساد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَلْ لَ / لِ دِ)
کسی که شور و غوغای بیهوده کند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). هنگامه ساز و غوغایی و زبان دراز و بدزبان و فتنه جو. (ناظم الاطباء) :
سر سختی و شلاق خورد کله دراز
چون میخ برون خیمه جای تو خوش است.
یحیی شیرازی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ خَ)
در تداول عامه، تهی مغزی. بیخردی. (فرهنگ فارسی معین). ورجوع به کله خراب شود، عصبانیت. تند مزاجی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کله خراب شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ)
یکی از هنرهای دستی است و آن نوعی ماسک سازی است. مواداولیۀ آن از کاغذ است. در این رشته قالب را از گل تهیه می کنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند، بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاق می کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ لَهْ)
بمعنی پادشاهی باشد. (برهان). پادشاهی و سلطنت. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) :
ترا میان سران کی رسد کله داری
ز خون حلق تو خاکی نگشته لعل قبا.
خاقانی.
نه آن شد کله داری پادشاه
که دارد به گنجینه در صد کلاه.
نظامی.
کله داری آن شدکه بر هر سری
نهد هر زمان از کلاه افسری.
نظامی.
آمدند از ره شکرباری
کرده زیر قصب کله داری.
نظامی.
و رجوع به کلاه داری شود.
، کنایه از سرکشی هم هست. (برهان) (ناظم الاطباء). سرکشی. تکبر. (فرهنگ فارسی معین). غرور. خودنمایی:
از روی کله داری بر فرق سراندازان
از سنگدلی هر دم سنگی دگر اندازد.
خاقانی.
دل هم به کله داری بر عشق سراندازد
یعنی که چو سر گم شد دستار نیندیشد.
خاقانی.
روا نبود که چون من زن شماری
کله داری کند با تاجداری.
نظامی.
نان دهانم بدین کله داری
نان خورانم بدان گنه کاری.
نظامی.
، نگاه داشتن کلاه. نگاه داشتن کلاه بزرگان و محتشمان، کنایه از خدمتگزاری و چاکری:
چون به هم صحبتیش پیوستم
به کله داریش کمر بستم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ کِ)
ده کوچکی است از دهستان دزکرد بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 70هزارگزی باختر اقلید و 23هزارگزی جنوب راه فرعی آباده به خسروشیرین. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). محلی هفت فرسنگی میانۀ شمال و مغرب سمیرم است. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کله دراز
تصویر کله دراز
کسی که شور و غوغای بیهوده کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله دخانی
تصویر کله دخانی
سر شکون دودی، ابر تیره، شب تار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله خرابی
تصویر کله خرابی
تهی مغزی بیخردی، عصبانیت تند مزاجی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از هنر های دستی است و آن نوعی ماسک سازیست. مواد اولیه آن از کاغذ است. در این رشته قالب را از گل تهیه میکنند و روی گل چند کاغذ می چسبانند بعد سریشم و کاغذ را بهم الصاف میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله داری
تصویر کله داری
پادشاهی سلطنت، سرکشی تکبر
فرهنگ لغت هوشیار